جمعه 14 مهر ماه جشن فارغ التحصیلی ما برگزار شد .
هیچ چیزش برام قشنگ نبود جز حضور مسعود با دست گل قشنگش و حضور سرکار خانم زعفری که گل سرسبد هست توی بهترین و دلسوزترین اساتیدی که تا حالا داشتم.
خانم گیتی زعفری اگر روزی گذرتون به اینجا افتاد بدونید که عاشقانه دوستتون دارم و هیچ وقت محبتتون رو فراموش نمی کنم . هر چی از اخلاق حرفه پرستاری می دونم و هرچیزی که از وجدان سرم میشه مدیون شما هستم . الهی هرجا هستید همیشه خوشبخت ، خوشحال ، سالم و سربلند باشید.
این یکی از عکس های گروهی ورودی ما ، که چون احساس کردم شاید صاحبانش از عمومی شدن عکسشون راضی نباشند خیلی کوچیکش کردم (شاید بعداً عکس ها رو خصوصی گذاشتم)
اینم دسته گلی که مسعود جون برام آورده بود . ( البته اگه می بینید یه کمی بعضی قسمت هاش به هم ریخته به خاطر این هست که شب دیر وقت رسیدیم خونه و من شدیداً خسته بودم همینطوری دسته گل رو گذاشتم روی اُپن آشپزخونه و بهش نرسیدم)
.: Weblog Themes By Pichak :.